از نقاط حساس در تفکر اقتصاد، تعریف و نوع نگاه به ثروته. در واقع تعریفی که مکاتب گوناگون اقتصاد از ثروت ارایه میکنند تا اندازهی قابل توجهی نوع نگرش اون گرایش رو به ما معرفی میکنه. برای ورود به این بحث(«ثروت») خیلی بهتر خواهد بود که کمی سعی کنیم مفهوم ثروت رو مورد کنکاش قرار بدیم.
در دید اول ثروت از مجموعهای از داراییها تشکیل شده. مثلا مقداری پول، طلا و چیزهایی از این دست. با این دیدگاه حداقل دو موضوع پیش رو خواهد بود. یکی اینکه این ثروت دایما در حال تغییره چرا که ارزش کالاها(پول هم دقیقا نوعی کالاست) در مقابل هم در حال نوسانه، پس در این دیدگاه منظور ما متوسط ثروت در یک بازهی زمانی طی شده خواهد بود و اگر صحبت آینده در میون باشه طبیعتا ارزش انتظاری ثروت رو مورد توجه قرار میدیم. دوم اینکه این زاویهی دید مثلا مفهوم ثروت انسانی رو مورد توجه قرار نداده. که البته این ثروت کاملا از نوع انتظاری محسوب میشه. ضمنا فراموش نمیکنیم که این تعریف از دید خرد بود. تعریفی رو میدیدم در مورد ثروت که از نحوهی محاسبهی ثروت ناشی میشد و اینطور میگفت که ثروت شما اون مقدار زمانیست که شما بدون کار کردن(کسب درآمد) توانایی گذران عمر رو خواهید داشت. همونطور که میبینید این تعریف به بخش هزینه هم توجه نشون میده و ضمنا ثروت رو بر حسب زمان به ما نشون میده. شخصا فکر میکنم اگر از فرم حسابداری ثروت جدا بشیم یکی از تعاریف ثروت از همون تعریف ارزش در اقتصاد پدید خواهد اومد. یعنی اینکه از هر شخصی بپرسیم که داراییهاش چقدر ارزش داره( نزد خودش). مثلا احتمال داره سیبی( و در مثال سنتی «اناری») که معشوق به عاشق هدیه میده نزد عاشق ارزشی خیلی بیشتر از مقدار قابل توجهی پول داشته باشه. این تعریف از ثروت اگرچه فایدهی حسابداری نداره ولی با فلسفهی اقتصاد خیلی در توافقه. یکی دیگه از نکاتی که در باب ثروت وجود داره ارزش آیندهی دارایی(ه) هست. در این مورد اونچه مدنظر دارم کاربردهای کشف نشده داراییهاست که البته میشه ترکیب کرد با موردی که مربوط به تغییر ارزش در طی زمان بود و بیان جدای اون صرف توجه دادن(ه) هست.
حالا ثروت رو از دید کلان نگاه کنیم. مثلا ذخایر ارزی. اینها در واقع تعهد دیگر ملتها هستن به ما برای انجام کاری در آینده. یا به معادن نگاه بکنیم که کشف کاربستهای جدیدی از مواد معدنی ممکنه به افزایش(یا کاهش) قیمت اونها منجر بشه. به سرمایهی انسانی نگاه بکنیم که معیارهایی مثل متوسط طول عمر و تخصص در اون کاملا نقش بازی میکنن. وشاید خندهدار به نظر برسه ولی میزان لذتی که عموم مردم از زندگی میبرن در یک لحظهی خاص به نوعی و انتظاری که اونها دارن در مورد اینکه در طول عمر خودشون چقدر لذت ببرن از زندگی(به صورت انتظاری) میتونه تفسیر ثروت باشه. ثروت یک مقدار متوسطه و چون ارتباط مستقیم با ارزش داره، تعریف اون در اقتصاد نمایندهی دیدگاه شخص اقتصاددانه.
در آینده به احتمال فراوان به ثروت بیشتر خواهم پرداخت.